بگوی
خلا آمار در مشاغل غیررسمی

بودن یا نبودن؛ مسئله که این نیست!

۴ ماه پیش
بدون نظر

غیررسمی‌ها معمولا به عنوان موضوعی مبهم فهمیده می‌شوند. غیر طبیعی هم نیست. وقتی صفتی را با «غیر» شروع می‌کنیم، در عمل آن را از توصیف  بیرون گذاشته‌ایم.  مثلا  در توصیف «طبیعی» یعنی یک ویژگی­هایی که به چیزی نسبت داده‌ایم و غیر طبیعی یعنی آنچه که طبیعی نیست. این وضعیت چه به لحاظ عینی و چه ذهنی تبعاتی با خود به همراه دارد. در اینجا مسئله‌ی ما «کار» است؛ کار غیررسمی.

شغل غیررسمی یعنی شغلی که رسمی نیست!

کاررسمی تعریفی دارد و آنچه در دایره این تعریف نمی‌گنجد را «کار غیررسمی» می‌خوانیم. به نظر ماجرای پیچیده‌ی کار و شغل غیررسمی از همیجا آغاز می‌شود. شغل غیررسمی یعنی شغلی که رسمی نیست! پس چیست؟

سازمان بین‌المللی کار (ILO) کار غیررسمی را چنین تعریف می‌کند: به ترتیبات کاری‌ای اطلاق می‌شود که در عمل یا طبق قانون مشمول قانون کار ملی، مالیات بر درآمد، حمایت اجتماعی یا سایر ضمانت‌های شغلی نیستند. برای مثال، اخطار قبلی اخراج، حقوق پایان کار، یا مرخصی سالانه یا استعلاجی با حقوق. [کار] غیررسمی می‌تواند حتی در بخش «رسمی» وجود داشته باشد. کارگران گاه به گاه، موقت و فصلی که فاقد پوشش حمایت اجتماعی یا سایر مزایای استخدامی هستند، یا از وضعیت قانونی کامل محروم هستند، حتی زمانی که در  [شغل]«رسمی» کار می‌کنند، وضعیت شغلیِ غیررسمی دارند.

همین تعریفِ معتبرترین مرجع بین‌المللی کار، از شغل و شاغلان غیررسمی هم نشان می‌دهد که ما می‌دانیم کار و شغل غیررسمی چه نیست اما نمی‌دانیم چه چیزیست؟

۶۱ درصد از افراد شاغل در جهان مشاغل غیررسمی دارند

در واقع این وضعیت در مفهوم پردازی شغل «غیررسمی» نشان می‌دهد که این دسته از مشاغل چندان به رسمیت شناخته نمی‌شوند حتی وقتی که ۲ میلیارد نفر – معادل ۶۱ درصد از افراد شاغل در جهان – معیشت خود را از راه کار کردن در اقتصاد غیررسمی یا مشاغل غیررسمی تأمین می‌کنند.

تحولات جهان دیجیتال شده امروز در عرصه ارائه خدمات و محصول باعث شده است تعریف کار و مطلوبیت‌های آن به سمت هرچه بیشتر شدن منعطف شدن استاندارهای شغل و کار حرکت کند. مناسبات، قواعد و ارزش‌های حاکم بر بازار کار را در اغلب جوامع و کشورها تغییر داده است. این وضعیت مشاغل و روابطی را خلق می‌کند که چندان در چهارچوب مناسبات سنتی استخدامی رسمی نمی‌گنجد؛ مشاغلی در آنچه «اقتصاد گیگ» می‌خوانیم‌شان. کسانی که در این مشاغل، اشتغال دارند در واقع کارمندان و کارگران پلتفرم‌های دیجیتال هستند که به تبعِ شرایط شغلی‌شان در بسیاری از موارد آنان را در چهارچوب مشاغل غیررسمی طبقه‌بندی می‌کنیم.

بنابراین امروزه کارگران و کارمندان شاغل غیررسمی، گروهی متنوع با وضعیت‌های شغلی متفاوتی از فری‌لنسرها تا کارفرمایان و کارگران خانوادگی، از کارگران مزدبگیر تا شاغلین مشاغل خانگی و دستفروشان و… را شامل می‌شود که در زمینه‌های شغلی متفاوت (بخش‌های رسمی، غیررسمی و خانگی) فعالیت می‌کنند.

تشویش مفهومی شغل غیررسمی

برخی بر این باورند که بخش غیررسمی بخشی به دور از توسعه یافتگی است که باید با آن مقابله کرد و برخی دیگر معتقدند که بخش غیر رسمی، اجتناب ناپذیر است و منبع مهم تولید و درآمد به شمار می‌رود که در کنار بخش رسمی و حتی پویاتر از آن فعالیت دارد.

اینجا اما مسئله چیز دیگری است. به نظر فارغ از آن که موضع و رویکردی درباره فرصت یا تهدید بودن اشتغال رسمی داریم باید به نکته توجه داشته باشیم که ما این غیررسمی‌ها، این گستره عظیم و متنوع  از مشاغل و شاغلین از دایره شناخت و آمار و حتی برنامه ریزی بیرون گذاشته‌ایم . این وضعیت درک و شناخت ما را از این بخش عظیم بازار کار  مخدوش می‌کند. این عجیب است که یک اینفلوئسر با درآمد میلیاردی سالانه با فردی که خدمات نظافت خانگی ارائه می‌دهد و یا در کارگاه‌های زیرزمینی غیر قانونی و با دستمزد بسیار ناچیز کار می‌کند، کودکان کار و کارهایی که با آسیب‌های اجتماعی و غیر قانونی گره خورده‌اند را همگی در یک دسته طبقه‌بندی کنیم.  این عدم شناخت، خطا و بحرانی است که فرد و جامعه از آن متأثر می‌شوند.

آمارهای ناموجود در مورد 55 درصد از شاغلین در کارهای غیررسمی در ایران

ردپای این مسئله را در ایران در «آمارهای ناموجود» می‌توان دید. از آنجا که در ایران آمار بیکاری بر اساس بیمه شدگان سنجیده می‌شود و باتوجه به ناپیدا یا غیر قانونی بودن بخش‌‌هایی از اشتغال غیررسمی، بررسی آن و آمارگیري از آن موضوع دشواري است. تخمین‌های وزارت کار به ما می‌گوید در سال جاری، 1403، در ایران حدود 55 درصد از شاغلین به کار غیررسمی اشتغال داشته‌اند. این آمار فقط گویای آن نیست که 55 درصد از نیروی کار شاغل در کشور شرایط بیمه و قراردادهای تضمین کننده حقوق و … ندارند  بلکه یعنی ما 55 درصد از نیروی انسانی شاغل در بازار کار را به رسمیت نمی‌شناسیم و درباه‌ی شان چندان نمی‌دانیم. نمی‌دانیم چطور کار می‌کنند، چه کار می‌کنند، چه کسانی شاغل در آن هستند؟ مسیرشغلی‌شان چیست؟ محصولاتشان چیست و از همه مهمتر چه تفاوت‌هایی دارند و چگونه دسته‌بندی می‌شوند؟ اینگونه است که فرصت و تهدید بودن مشاغل غیررسمی درهم پیچیده می‌شود. بگذریم از آنکه برخی همین ناپیدا و دست نیافتی بودن کار غیررسمی را فرصت آن می‌دانند.

هم‌رسانی
خواندنی‌های بیشتری وجود دارد: